سلام مریم بانو.........

امروز روز مهمی برا من بود...

میدونی چرا؟؟؟؟؟؟؟

بالاخره جریان خودم وخودت رو به آبجی بزرگم گفتم....

همه چی رو هم گفتم.....

اون هم چیزی نگفت..

یعنی ی چیزایی گفت که نمیتونم بنویسم...

فقط تنها نکته ای که بهم گفت اینکه مریم وخونوادش حاضرن که مریم برا زندگی بیاد اینجا؟؟؟؟؟

من هم بهش گفتم ما در این مورد حرف زدیم....

فعلن که مریم وخونوادش مخالفتی نکردن...

بقیش رو هم میسپاریم بخدا....

انشالله هر جور که خیر مون تو اون هست برامون پیش بیاد.....

فدات شم...

دوست دارم....

بای....