قول وقرار تازه.....

سلام

ديشب يه قول وقرار تازه با هم گذاشتيم....

آخه ديروز 9 هزار تومن شار‍ژ گرفتم وآخر شب شارژ نداشتم ..وقتي مريم اين رو فهميد ناراحت شد..

ي قول وقرار تازه گذاشتيم....

قرار شد ديگه از ان به بعد تو طول روز اصلن با هم حرف نزنيم......مگر مواقع ضروري.......

فقط آخر شب... اون هم از حرفهاي خاص.........

تا اينجوري من كمتر مجبور باشم شارژ بخرم......

و پولهام رو برا آيندمون پس انداز كنم....

مرسي همسر مهربونم كه اينقدر به فكر زندگي مشتركمون هستي....

دوست دارم عشقم.....



قهر وآشتي...سوتي خنده دار....

سلام

صبح بخير عزيزم........مريم مهربونم......

واما.......

ديشب با مريم بحثم شد......

ي بحث جدي.........

خلاصه قهر كرديم.......

حتي صبح هم موقع بيدارشدن بيدارش نكردم

ولي بعد از نماز باهام حرف زديم وآشتي كرديم...

تا اينكه الان اس داد گفت خابم مياد...گفتم چيكار برات كنم....

گفت ي كاري كن خابم بپره.....

خلاصه چند دقيقه بعد زنگ زد بهم گفت بيا بيرون شركت يكي كارت داره!!!!!!!!

گفتم چشم....

رفتم جايي كه كسي پيشم نباشه....

موقع رفتن اس داد وفهميدم چيكارم داره...

خلاصه زنگ زدم بهش و .با هم صحبت كرديم البته از نوع خاصش كه فقط خودم ميدونم وخودش...

خلاصه 5 دقيقه حرفهاي خاص زديم....اون هم ي كوچولو برام حرفهاي خاص زد...

بعد از حرفهاي خاص مريم بهم گفت مرسي محمدم...

خيلي اين جملش تحت تاثيرم قرارداد....

خاست گريم بيفته كه مريم فهميد ومن هم سريع بحث رو عوض كردم..

مريم گفت با اين كارت باعث شدي تا بتونم درسم رو بهتر بخونم....

راستي ي سوتي هم دادم كه با مريم كلي خنديديم....

اين هم سوتي من بود:

(((((خاستم بگو عم بوگويي پرايد ........))))))))

ي اس هم مريمم بهم داد كه توش اينجوري نوشته بود كه من برا اينكه هر وقت كه معلوم نيست كي باشه!!!!چند ماه ديگه!!!!مريم اومد وخوند يادش كنه وخاطراتش زنده بشه عين اس رو اينجا مينويسم.....

{{محمد بنويس مريم كور شه بخاد مهربونياي محمدش رو فراموش كنه كه هر كار ميكنه براش....هرچي بخاد..اگه فراموشش بشه   الهي كور شه...بنويس كه هيچوقت يادم نره.......}}


قربونت برم مهربونم...

دوست دارم عسلم...........

فدات شم جيگرم.........

جون دلم.....


سلام

اين چند روز   بدترين روزهاي بود كه من ومريم سپري كرديم........

ميدونيد چرا؟؟؟؟

آخه صبح جمعه كه نفسم دلش تنگ شده بود و هر چه باهاش صحبت كردم دلتنگيش خوب نشد.....

از طرفي آبجياش هم اومده بودن خونشون و خونشون شلوغ بود...... عصر هم بهش گفتم تا حداقل ي كم بخونه!!!!!  ولي مريم نتونست درسش رو بخونه......

خلاصه عصر مريم رفت بيرون با باباش وفاطمه.....رفته بودن امامزاده...

مريم به نيت من زيارت عاشورا رو خونده بود.......مرسي مهربونم.........


قرار شد كه از ديروز ديگه مريم دوباره مثل قبل شروع كنه به خوندن اين درساي لعنتي......

ولي ديروز مريم مريض شده بود علتش رو هم ..............

ولش كن.....شخصي هست..........

ديروزظهر زنگ زدم بهش خيلي حالش بد بود......

فكر كردم دوباره دلش تنگ شد ولي اشتباه مي كردم

نفسم سرگيجه گرفته بود........

نتونسته بود درس بخونه.......

 هر چي باهاش صحبت كردم حاضر نشد بره دكتر وگفت مسكن خوردم....

تا اينكه عصر بهش اس دادم وحالش رو پرسيدم.

گفت بهتر نشدم.........

ازش خاستم كه بره دكتر.........

بالاخره رفته بود دكتر و دوتا آمپول زده بود..........

الحمدالله بعد از سه چهار ساعت حالش بهترشد!!

ديشب هم آخر شب يك ساعت وخورده اي باهم حرف زديم......

كلي حال مريم خوب شده بود.......

ولي چيزي كه خيلي برام مهم بوداينكه  مريم تو اون حال مريضيش باز هم نگران من بودم......

نفسم خيلي شرمنده هستم..................

دوست دارم گلم.........

فدات شم عشقم.......

راستي امروز هم ظهر وقت خابيدنم اين اس رو مريم بهم داد....

جون دلم..عمرم...نفسم... الهي دورت بگردم...الهي پيش مرگت شم...اميد نفس كشيدنم...بخاب...چشاي نازت

رو ببند.....كه همه دنياي منه.....بخاب  اميد زندگيم......محمدم..........عشق زندگيم...اولين وآخرينم بخاب......


سلام مريمم....

قبول باشه.......

امروز روز عرفه هست...

مريمم هم رفته  دعاي عرفه............

انشالله خدا ازت قبول كنه....

همسر مهربون و وفادارم.........

نفسم!
التماس دعا.......

امروز من روزه گرفتم!!!!!

مريم هم ي جوري درس خوند كه عصري بتونه برا دعا بره........


راستي گلم

عيدت هم مبارك باشه...........

انشالله سال آينده شب عيد قربون ديگه پيشم هستي......

فدات شم گلم........

دوست دارم..........

اين اس رو ظهر مريم برام فرستاد:

امروز محمد من روزه گرفته... الهي مريم فداي مرد با ايمان و مهربونش بشه...محمدم دردت به قلبم  تكيه گاه وهم نفسم.فداي اين تن بي حالت بشم كه اينطور خوابيدي...الهي دورت بگردم...همه ي زندگيم..اميد زنده بودنم...قبولت باشه..دوست دارم ...با داشتن ي تكيگاه با ايمان ومهربون به خودم ميبالم...خدايا به حق اين روز سال ديگه من ومحمدم با هم تو خونه ي خودمون امروز رو روزه بگيريم............

آمين