مريمم.........

سلام جون دلم....

سلام عشقم......

سلام مهربونم.....

واي خداي من....

دوباره نفسم از ديروز تا حالا مريض شده.....همون هميشگي.....

بميرم برا تن بيمارت.. عشقم.....

الهي دورت بگردم...

از صب تا حالا هم حالش خوب نيست...

ضمنا خانم بدقول دوباره ديروز زد زير قول وقرارمون...

ي دل سير گريه كرد....

اي دختر بد قول....

راستي ظهري اين اس رو مريم برام فرستاد كه تنها راه تشكرم ازش اين بود كه اينجا بنويسم تا يادگاري بمونه...

جونم...جونم....عزيزدلم...عمرم...قلبم... الهي دورت بگردم..الهي پيش مرگت شم....تموم زندگيم......تموم عشقم...محمدم...دوست دارم......ميميرم برات جون دلم....عزيزدورم بخاب...آروم وقرارم بخاب...دردت بجونم بخاب..........


دلنوشته...

دلم ديگه طاقت نداره مريم


چشام همش داره مي باره مريم


تورو خدا برس به داد دلم


محمدت گناه داره مريم!!!

سلام عزيزدلم

جون دلم

عشقم

مريمم.....

نفسم داره با تمام تلاش درس ميخونه....

انشالله كه حالش خوب بشه...

اما گزارش اين چندروز...

الهي شكر هفته قبل مريم خيلي خوب درس  خوند...

يعني فقط صب ي اس وصب بخير..

شب هم يه اس وشب بخير...

البته بعضي شبا ي كوچولو هم حرف زديم تا دلامون آروم شه...

پنجشنبه هفته ي گذشته هم كه مراسم  بود واز صب رفته بود خونه ي داييش اينا..

شب ساعت ده برگشته بود خونه....

جمعه هم كه عشقم مريض شده بود...

اصلن نتونست درس بخونه....لعنت به همه ي حسودا....

ولي الحمدالله از ديروز حالش خوب شد و دوباره شروع كرد..

خسته نباشيد عزيز دلم.......

فدات شم عشقم.....

دوست دارم همسر مهربونم......